امیرحسن یا امیرحسین؟

دل‌نوشته‌ای برای دکتر امیرحسن ندایی که چهل روز پیش ما را تنها گذاشت و رفت

سوم آذر 1401

امیرحسن ندایی

امیر جان سلام. یادت هست هر وقت اسم کوچک‌ات را به اشتباه امیرحسین می‌نوشتند واکنش‌ات چه بود؟ همیشه با آن صورت و لبخند مهربان‌ات لبخند می‌زدی و به شوخی می‌گفتی: «ظاهراً به غیر از من و آقای چهل‌تن (رمان‌نویس) امیرحسن دیگری در این دنیا وجود ندارد؛ و البته تا دلت بخواهد، دنیا پر از امیرحسین‌هاست!»
یادت هست چه شوخی‌ها که با این موضوع نکردیم؟ خوش‌بختانه کم‌تر می‌شد به دل بگیری و همیشه می‌گفتی: «شاگرد اول کنکور شدم، مدرک کارشناسی و کارشناسی‌ارشد و دکترا گرفتم اما به شکل عجیبی پای همه‌شان به‌جای من، اسم برادرم امیرحسین را نوشته بودند!»
این اواخر یاد یکی از آن‌ شب‌های متوالی و سرشار از انرژی افتاده بودم که تا صبح در اتاق تدوین بودیم و کار می‌کردیم. یاد شبی از سال های پس از دوران آنالوگ که به شوخی به رضا چابکرو (مسئول گرافیک برنامه) اشاره کردی و گفتی: «شانس آوردیم رضا من رو می‌شناسه؛ وگرنه توی تیتراژ هم نوشته می‌شد کارگردان: امیرحسین ندایی!»
نمی‌دانم در تمام آن روزها که نام برادر بزرگوارت (امیرحسین) به جای تو نوشته می‌شد او چه احساسی داشته و واکنش‌اش چه بوده. البته بعید می‌دانم این اشتباه لُپی و ثبت این‌همه افتخارات ریز و درشت به نام او باعث دلخوری و ناراحتی‌اش شده باشد؛ و اصلاً در دنیا چه کسی هست که از چنین اشتباهات جذاب و لذت‌بخشی ناراحت و دلگیر شود؟
یادش به خیر. آن اوایل که هنوز عصر دیجیتال آغاز نشده بود مثل یک خلبان واقعی (کاری که در طول عمر کوتاهت همیشه دوست داشتی انجام دهی) پشت آن دستگاه عریض و طویل تدوین آنالوگ می نشستی و جلوی چشم های حیران من انواع و اقسام دکمه های رنگی را می زدی و یک مشت اهرم و دستگیره را جابه جا می کردی تا راش های خام از مانیتور اول به دوم منتقل، و فیلم نهایی، آماده‌ی بازبینی نهایی و ارائه شود. فیلم‌هایی که شاید آن زمان خودمان هم نمی‌دانستیم اما امروز که به عنوان یک اثر هنری از خامه و دست‌های هنرمند تو چکیده، به درخشان‌ترین فیلم‌ها و برنامه‌های موجود در آرشیو تلویزیون تبدیل شده است؛ این بار بدون هیچ اشتباهی در ثبت نام تو.
اما در تمام این روزهای تلخ و غم‌انگیز که متاسفانه در فراق و نبودن‌ات سپری شد، جایت بسیار خالی‌ بود که بیایی و ببینی کجاها و چه کسانی نام برادرت (که عمرش طولانی و پر عزت باد) را به جای تو نوشتند و…چه جاها که باز هم متاسفانه و ناخواسته شدی امیرحسین! و طفلک امیرحسین عزیز که هم باید داغِ از دست دادنِ یک برادر فوق‌العاده عزیز را تحمل می‌کرد و هم تاثیر نوشته شدن اسم‌اش پای داستان‌ها و خبرهای مربوط به تو را.
ماجرا از همان روز تلخ وداع ابدی در بهشت زهرا آغاز شد. مسئولان مربوطه روی آن پلاک سیاه‌رنگی که به‌صورت موقت در بالای منزل ابدی همه‌ی اسیران خاک نصب می‌شود به اشتباه نوشته بودند امیرحسین. همین اشتباه در مراسم یادبودت هم تکرار شد و بعضی‌ها که پشت میکروفن آمده بودند تا درباره‌ی خصوصیات و ویژگی‌های منحصر به فرد تو صحبت کنند اشتباهی نام‌ات را امیرحسین خواندند (و البته به‌سرعت هم تصحیح‌اش کردند). این ماجرا در مقطع کوتاهی به صفحه‌ی مجازی‌ات در ویکی‌پدیا هم رسید اما خوش‌بختانه خیلی زود ختم به خیر شد.
همان روزها وقتی تازه‌ترین قسمت جیران (حسن فتحی) منتشر شد، دست‌اندرکاران این سریال به پاس مشاوره‌های حقوقیِ بلندمدتی که در جریان توقیف موقت این سریال ارائه داده بودی یک قسمت از کارشان را به تو تقدیم کردند؛ و متاسفانه چه حیف که نام تو را به اشتباه نوشته بودند: امیرحسین!
شاید از همه جالب‌تر هم مطلب خود من در بیستمین شماره‌ی مجله‌ی فیلم امروز بود که با وجود تاکید چندباره‌ی نگارنده، این اشتباه همیشگی یک‌بار دیگر هم تکرار شد و با وجود باقی ماندن آن‌همه «امیرحسن» در متن، ناگهان در آخرین لحظات، زیر تیتر مطلب مورد نظر تغییر کرد و شد: امیرحسین ندایی!
خلاصه این که به قول خودت (آن وقت‌هایی که به تاسف و شوخی سر تکان می‌دادی و لبخند معناداری تحویل می‌دادی)…ظاهراً این داستان هم‌چنان ادامه دارد و شاید هنوز و در آینده هم کسانی باشند که ناخواسته این اشتباه را تکرار کنند. اما دیگر مهم نیست…مهم این است که با صلابت و تا ابد با نام و روح بلندت در ذهن و دل ما جاودانه‌ای؛ و همه‌ی ما دوستان و دوستداران‌ات در قلب‌مان تو را با نام کامل خودت صدا می‌زنیم: امیرحسن ندایی.


پیوند به همین نوشته در وب‌سایت روزنامه‌ی هم‌میهن


مرتبط: به یاد دکتر امیرحسن ندایی (1401 – 1344)


مرتبط: به یاد حمیدرضا حکیمی (1401 – 1342)

2 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید