نگاهی به زندگی و آثار ساموئل خاچیکیان؛ نخستین کارگردان مؤلف تاریخ سینمای ایران
نویسندهی فیلمنامه، کارگردان و تدوینگر: امید نجوان. مدیر فیلمبرداری: بابک بذرافشان. موسیقی متن: انتخابی از آثار لوریس چکناوریان (آلبوم «ترانههای عاشقانه»). عکاس و فیلمبردار پشتصحنه: عباس بغداد درهای. عکاس گفتوگو با ساموئل خاچیکیان: محمود صناعی. با سپاس از همکاری: ماهنامهی سینمایی فیلم، فیلمخانه ملی ایران، موزه سینما و خانه سینما. تهیهکننده: امید نجوان. محصول: 1398 تا 1400. 80 دقیقه
• اولینبار که ایدهی ساخت فیلمی بر اساس یک فایل صوتی ذهنم را درگیر کرد زمانی بود که نجات آقای بنکز (ساختهی جان لی هنکاک، 2013) را دیدم. فیلمی دربارهی چالشهای خانم پی. ال. تراورز (نویسندهی رُمان مریپاپینز) با آقای والت دیزنی و مباشران او برای تبدیل کتاب خود به فیلمنامهای مناسب و قابل عرضه در سینما.
اما جرقهی اساسی و کاری را مستند تماشاییِ هیچکاک/ تروفو (کِنْت جونز، 2015) ایجاد کرد. فیلمی دربارهی گفتوگوی معروف فرانسوا تروفو با آلفرد هیچکاک که سالها قبل در اثر مکتوبِ «سینما به روایت هیچکاک» (در ایران: با ترجمهی استاد پرویز دوایی) منتشر شده بود. وقتی عکسهای به جا مانده از آن گفتوگو را همزمان با پخش صدای هیچکاک و تروفو دیدم بیدرنگ یاد معدود عکسها و نوار کاست به جا مانده از گفتوگوی خودم با زندهیاد ساموئل خاچیکیان افتادم. فیلمسازی که در بین منتقدان سینمای ایران به «آلفرد هیچکاکِ سینمای ایران» معروف بود و هست؛ و گفتوگوی من با او نیز سال 1377 در کتاب سال سینمای ایران به چاپ رسیده بود.
تماشای این فیلم، شکل تقریبیِ ساخت یک مستند (آنهم بر اساس یک گفتوگوی کمتر خوانده و دیده شده) را در ذهنام واضحتر کرد. گفتوگویی که خوشبختانه از هنگام انجام آن چند عکس یادگاری وجود داشت. فقط باید نوار گفتوگو با زندهیاد خاچیکیان را پیدا و آن را به فایل دیجیتال تبدیل میکردم تا کار به جریان بیفتد.
در انجام این کار دوستان عزیزم امیرحسین رحمانی و مهرداد جلوخانی بیشترین کمک را به من کردند. اولی با آوردن یک دستگاه دک به استودیو و دیگری با کپچر کردن و سپس تبدیل صدای آنالوگ به دیجیتال. اما تبدیل نوار آنالوگ به فایل دیجیتال، آغازگر راه و مسیر تازهای بود که افق و پایان آن چندان مشخص نبود. حالا باید پس از سالها دوباره گفتوگو را میشنیدم تا بتوانم برای ساخت تصویرهای آن معادلسازی کنم.
وقتی با دقت به محتوای گفتوگو گوش دادم متوجه شدم بخشهایی از آن که به روایت برخی خاطرات و همچنین تحلیل بازیگری در سینمای ایران پرداخته، به دلیل تمرکز بحث گفتوگو بر تکنیکها و روشهای کارگردانی در سینمای ایران اصلاً پیاده و چاپ نشده. به این ترتیب باید گفت آنچه که در فیلم ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو مورد استفاده قرار گرفته، برشهایی از صحبتها و همچنین صدای زندهیاد خاچیکیان است که در این فیلم و برای نخستینبار به اشتراک گذاشته شده است.
• اواخر بهار 1398 زمانی که تدوین اولیهی فیلم را شروع کردم، پایان کار برایم چندان دقیق و روشن نبود. به همین دلیل تصمیم گرفتم همزمان با نوشتن و تکمیل فیلمنامه، یک نسخهی آزمایشی به شکل پایلوت تدوین کنم و بر اساس آن، کار را جلو ببرم. خوشبختانه سینمای مستند از این قابلیت برخوردار است که همزمان با پیدا شدن منابع و تصویرهای تازه، فیلمِ در حال ساخت نیز شکل و قالب تازهای به خود میگیرد؛ و فیلم ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو نیز از این نکته جدا نبود. به این ترتیب همزمان با پیدا شدن عکسهای کمتر دیده شده و البته فیلمهای آرشیوی، شکل و شمایل این فیلم نیز دچار تغییرات اساسی و افق حرکت آن نیز تا حد قابل توجهی روشن شد.
• متاسفانه در گفتوگوی انجام شده با ساموئل خاچیکیان، به صورت کامل به ابعاد مختلف سینما و فیلمهای او پرداخته نشده بود و همین نکته من را به فکر انداخت تا بخش میانیِ فیلم را با انجام گفتوگو با چند نفر از دوستان، همکاران و آشنایان زندهیاد خاچیکیان پر کنم. به شکلی طبیعی، گفتوگو با ادوین خاچیکیان (تنها فرزند او که در بخشهایی از گفتوگو نیز حاضر بود) در اولویت قرار داشت اما ادوین عزیز که او هم در آن مقطع تصمیم داشت دربارهی پدر خود یک مستند بسازد تصمیم گرفت در فیلم حضور نداشته باشد.
به این ترتیب به سراغ نظامالدین کیایی– که عمرش طولانی و پر عزت باد– و همچنین زندهیاد حسن شریفی رفتم که هرکدام سالها دوستِ نزدیک، همکار و دستیار ساموئل خاچیکیان بودند و میتوانستند اطلاعات خوب و دست اولی در اختیار این فیلم قرار دهند. در نهایت، از دوست و همکار قدیمیام هوشنگ گلمکانی عزیز هم خواهش کردم تحلیل جایگاه و اهمیت ساموئل خاچیکیان در تاریخ سینمای ایران را برعهده بگیرد؛ و در تکمیل بخشی از این فیلم، کمک حال من باشد.
• تابستان سال 98 زمانی که نگارش و تنظیم گزارشهای مربوط به کانون فیلم خانه سینما را برعهده داشتم، با همفکری ناصر صفاریان که دبیری کانون فیلم را برعهده داشت تصمیم گرفتیم یک نمایش آزمایشی برای این فیلم در نظر بگیریم؛ و به همین بهانه، بیست و هشتم مهرماه که نزدیکترین زمان به تاریخ درگذشت زندهیاد خاچیکیان (در سیام مهر 1380) بود به عنوان روز نمایش این فیلم اعلام شد.
متاسفانه در روزهای منتهی به نمایش نسخهی اولیهی این فیلم، کارها خوب پیش نرفت و بروز یک اشکال فنی در زمان دریافت خروجی باعث شد نسخهی نهایی قابل ارائه نباشد. متاسفانه من در این مقطع یکی از بزرگترین اشتباهات حرفهایام را مرتکب شدم و از آنجا که خبر نمایش فیلم در تعدادی از سایتها و خبرگزاریها منتشر شده بود، نسخهی پایلوت (یا همان نمونهی آزمایشی فیلم) را به نمایش گذاشتم. تصمیم بد و شاید ناخواستهای که متاسفانه از زمان نمایش مورد بحث تا کنون باعث شد متلکها و بازخوردهای بد و نادرست فراوانی به این فیلم اصابت کند. اعتراف میکنم اگر زمان به عقب برمیگشت هرگز چنین اشتباهی نمیکردم و فیلمِ آماده نشده را صرفاً بهخاطر اطلاعرسانی نمایش نمیدادم. بههرحال چنان که کموبیش برای خودم هم قابل پیشبینی بود نمایش نسخهی تکمیل نشدهی ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو با واکنش منفی هوشنگ گلمکانی (منتقد مهمان برنامه) و تعدادی از تماشاگران حاضر در سالن مواجه شد که چکیدهی آن را میتوانید در اینجا و به نقل از سایت خانه سینما بخوانید.
• از فردای جلسهی نمایش فیلم تصمیم گرفتم با تکیه بر بازخوردهایی که دریافت کرده بودم تغییرات تازهای در فیلم ایجاد کنم و مهمترین تصمیم در این زمینه، جدا از تایپ زیرنویس (برای ارتباط بهتر با حرفهای زندهیاد خاچیکیان) حذف بخشی از دیدگاهها و تحلیلهای این فیلمساز (دربارهی یکی دو نفر از بازیگران فیلمهایش و همچنین برخی مسائل فنی) بود که میتوانست برای فیلم حاشیههایی ایجاد کند.
مهمترین کاری که در این مرحله انجام دادم، عملی کردن ایدهی گفتوگو با مسعود کیمیایی (دستیار سالهای دور خاچیکیان در فیلمهای ضربت و خداحافظ تهران) و البته اضافه کردن آن به نسخهی نهایی فیلم بود. ایدهای که از مدتها قبل در سر میپروراندم اما هر بار بنا به دلایلی از انجام آن منصرف میشدم. سرانجام پاییز سال 99 در مدرسهی کارگاه آزاد فیلم به دیدار مسعود کیمیایی رفتم. فیلمسازی که اضافه کردن گفتوگوی او به فیلم، تغییرات عمدهای در ساختار و تدوین نهایی ایجاد کرد اما حالا میتوانم اعتراف کنم ارزش انجام آن را داشت.
• مستند ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو که نخستین نمایش رسمی خود را پاییز 1400 و در بخش مسابقهی ملی جشنوارهی بینالمللی سینماحقیقت تجربه کرد ارائهدهندهی تعدادی از اسناد، عکسها، تصویرها و برشهایی از شاخصترین فیلمهای ساموئل خاچیکیان است که کمتر دیده شده؛ و امیدوارم همین نکته بخشی از جذابیت فیلم را رقم زده باشد.
البته این مهم حاصل نشد، مگر با حُسن توجه و همکاری بیدریغ مدیران دو مرکز: فیلمخانه ملی ایران و موزهی سینمای ایران.خصوصاً سرکار خانم لادن طاهری، مدیر محترم فیلمخانهی ملی ایران که با در اختیار گذاشتن برشهایی از برخی فیلمهای بازسازی شده و با کیفیتِ ساموئل خاچیکیان نقش چشمگیر و تاثیرگذاری در کیفیت بصری این مستند برعهده داشتند. از همهی این عزیزان خصوصاً دوست عزیزم ادوین خاچیکیان که در طول تولید مستند با اهدای کتاب مجموعه آثار ادبی ساموئل خاچیکیان و تعدادی از عکسهای آلبوم شخصی خود حمایت برادرانهاش را از این فیلم دریغ نکرد بینهایت سپاسگزارم.