یک پرتره، یک ادای دین

یادداشت پیمان شوقی بر مستند «ساموئل خاچیکیان؛ یک گفت‌وگو»

چهاردهم اسفند 1400

آن‌چه می‌خوانید یادداشتی‌ به قلم همکار عزیزم پیمان شوقی‌ست که در پایگاه خبری، تحلیلی سینما سینما به بهانه‌ی نمایش ساموئل خاچیکیان؛ یک گفت‌وگو و در حاشیه‌ی نوزدهمین جشن تصویر سال منتشر شده است.


ساموئل خاچیکیان ۹۸ سال قبل در چنین روزی (چهاردهم اسفند 1302) زاده شد* و بیست سال پیش سینمای ایران و آدم‌های ناسپاسش را وانهاد تا فارغ از تنگ‌نظری‌های دوران، جایی آن بالاها به پانتئون سینماسازان جهان وارد شود.
کارنامه‌ی قدرنادیده‌اش نشان می‌دهد عاشقی بود شوریده‌ی سینما، که از تجربه هراسی نداشت؛ اما تمام عمر به اعتماد سرمایه‌گذاران فیلم‌هایش احترام گذاشت و آرمان‌هایش در سینما را به نفع انتظارات تماشاگران فیلمفارسی نادیده‌ گرفت تا چرخ صنعت از گردش بازنماند و فیلم ایرانی در رقابت با رقبای قَدَرِ چینه‌چیتایی و هالیوودی و بالیوودی کم نیاورد و تماشاچی داشته باشد و زمینه‌ی حضور نسل تازه‌ای از فیلم‌سازان مهیا شود که بعدها بیایند و حرف‌های تازه‌ای بیاورند. زمانی هم که خواست «فیلم خودش» را بسازد، دست در «جیب خودش» کرد تا با سرمایه‌ی همان نامردهایی که بایکوتش کردند و زمینش زدند ریسک نکرده باشد.
بینش تصویری و تسلط تکنیکی مثال‌زدنی‌اش هنوز هم نه فقط در قیاس با همتایان هموطن، بلکه بسیاری از فیلمسازان خارجی هم‌دوره‌اش نیز حیرت‌انگیز است و فریاد نیمه‌شب، یک قدم تا مرگ، دلهره و ضربت و حتی آنونس‌های رنگ و رو پریده‌ی فیلم‌های آغازینش هم پس از این‌همه سال، حتی روی صفحه مانیتور گریبان بیننده را می‌گیرند و رهایش نمی‌کنند.
تعداد منابع مکتوب درباره‌ی این سینماگر نابغه ایرانی اصلاً زیبنده‌ی جایگاهش نیست و فقط شامل یک کتاب مصاحبه (به همت عباس بهارلو) و یک مرور حواشی و خاطرات فیلم‌ها (به قلم زنده‌یاد حسن شریفی) است که برای بازخوانی و تحلیل کارنامه‌ی ساموئل خاچیکیان کفایت نمی‌کنند؛ و برای بررسی وجوه مختلف سینمایی، جامعه‌شناختی، سیاسی و روان‌شناسی آثارش، تنها در حد نقطه‌ی آغاز می‌توانند به کار یک پژوهشگر بیایند و نه بیشتر. بنابراین وقتی قرار باشد خاچیکیان روی پرده‌ی بزرگ و با واسطه‌ی سینما معرفی شود، باید راه دیگری رفت و طرح دیگری درانداخت.
امید نجوان در مستند ساموئل خاچیکیان؛ یک گفت‌وگو ایده‌ای جذاب (ساخت فیلم بر مبنای باند صدای یک مصاحبه قدیمی) را دستمایه‌ی مرور بر کارنامه‌ی کارگردانی فقید کرده، بی‌آنکه دچار وسوسه‌ی سرک‌کشیدن به دیگر جنبه‌های فراوان این کارنامه شود. این ایده در طول فیلم قوام یافته و هرجا لازم شده بسط پیدا کرده و از چارچوب آن خارج‌ شده تا با نقل شواهدی از زبان دیگران، محور مضمونی اثر را که شاخصه‌های کارگردانی خاچیکیان است تقویت کند.
توفیق نجوان در گردآوری و استفاده‌ی تصویری از مناسب‌ترین نماهای ساخته‌های خاچیکیان به عنوان ما‌به‌ازای کلام فیلم، چشمگیرترین نقطه قوت کار اوست. کلاژ نماهایی که قرار است جنس تاثیرپذیری ساموئل از فرم نوآرهای کلاسیک آمریکایی در جنایی‌هایش را مؤکد کند، یا نماهایی که توضیحات شفاهی او در خصوص منطق انتخاب بازیگران – از جمله رضا بیک‌ایمانوردی- را مصور کرده، و اوجش مقایسه‌ی نما به نمای صحنه پلکان از فیلم طلسم شده هیچکاک با صحنه‌ی مشابهی در یکی از آثار خاچیکیان است (مقایسه‌ای که فارغ از کارکرد متفاوت دو صحنه با میزانسن مشابه در دو فیلم، کفه‌ی خاچیکیان را از لحاظ دینامیزم ناشی از تدوین و نورپردازی سنگین‌تر نشان می‌دهد!) این توفیقات نه تنها ناشی از احاطه‌ی مستندساز در مقام منتقد و پژوهشگر بر تاریخ سینماست، بلکه همت او در پنجه افکندن با کاستی‌های آرشیو تاریخ سینمای ایران را نشان می‌دهد. بعید است کسانی حتی بازماندگان «هیچکاک ایران» آرشیوی غنی از فیلم‌ها و عکس‌های او را در اختیار داشته‌ باشد و نجوان به تنهایی دِینی را که خاچیکیان بزرگ بر گردن سینمای ایران دارد در حد توان و امکان ادا کرده است.
مشکل اصلی بسیاری از مستندهای پرتره‌ ایرانی– که خود درصد بزرگی از حجم تولیدات این رده سینمایی را تشکیل می‌دهند- فقدان ساختار سینمایی و حداقل جاذبه‌های بصری است؛ و ساختارشان چنان بر مصاحبه‌های مطول بنا شده که به طعنه با عنوان «ژانر کله‌های سخنگو» یاد می‌شوند!
بدیهی‌ست که نجوان در ساخته‌اش امکانِ آوردنِ بخش بزرگی از مهم‌ترین همکاران و بازیگران خاچیکیان به مقابل دوربینش را نداشته چرا که اغلب آن‌ها روی در نقاب خاک کشیده‌اند، برخی در مهاجرتند و گروهی نیز شاید دچار محذور حضور بر پرده باشند؛ ولی استفاده‌ محدودش از همین چند چهره‌ی معتبر در فیلم بیانگر نوعی هوشمندی در تقسیم‌بندی ارکان مستنداتی است که موضوع فیلمش اقتضا می‌کند. هوشنگ گلمکانی منتقدی است که شخصاً مخاطب آثار خاچیکیان بوده و وجوه ماندگار سینمایی آثارش در طول زمان را می‌شمارد. نظام‌الدین کیایی به عنوان یک دستیار سینماشناس تحصیلکرده از تسلط ذهن تصویری او بر جهان آثارش می‌گوید. حسن شریفی در مقام یک همراه دیرین و وردست همه‌کاره، راوی شور و اشتیاق او سر صحنه‌ی فیلم‌هایش است؛ و مسعود کیمیایی شاید بهترین شاهد مثال برای احساس مسئولیتی باشد که خاچیکیان حتی در سال‌های اوج مشغولیتش نسبت به نسل جوان مشتاق سینما داشت.
شاید از یک منظر سختگیرانه، اکتفای فیلمساز به همین چهار نفر در تشریح موضوع فیلم– در کنار عدم کارگردانی مصاحبه‌ها- از نقاط ضعف کار تلقی شود ولی کاربرد مضمونی حرف‌ها در جای مناسب و استفاده‌ی تشریحی از انبوه عکس‌‌ها روی صدای مصاحبه‌ها این ضعف را پوشانده و مانع از افت ریتم فیلم شده‌است. به عنوان مثال در صحبت‌های نظام کیایی – که مطول‌تر از سایرین هم به نظر می‌رسد- طرح دغدغه‌ی میزانسن نزد خاچیکیان با نمایش برگ‌هایی از دفترچه‌ی دکوپاژ او به شکلی تصویری نمایش– و حتی آموزش- داده می‌شود؛ و این‌ها همه حاصل حضور یک ذهن منتقد و سینماشناس در پشت دوربین ساموئل خاچیکیان؛ یک گفت‌وگو است که تماشای فیلم را نه تنها برای علاقه‌مندان سینما و تاریخ سینمای ایران که برای عموم جذاب می‌کند.
از کاستی‌های فیلم می‌شود یکی به مدت زمان اندکی طولانی آن اشاره کرد (از جمله مرور کرنولوژیک فیلم‌های خاچیکیان در انتها که با مضمون اثر نیز همخوانی ندارد قابل چشم‌پوشی است) و دیگر، به سکوت آن درباره‌ی فیلم‌های غیرجنایی (عاشقانه‌ها و کمدی‌ها) و کلاً کارنامه‌ی دوره‌ی دوم فیلمسازی او؛ به ویژه قصه‌ی شب یلدا و چند اثر پس از آن که خاچیکیان کوشید آنها را با وفاداری به دلمشغولی‌های شخصی خودش بسازد و قطعاً مولفه‌های روایت و کارگردانی در آنها نیز مستلزم اشاره و بررسی هستند. همچنین به جز تدوین، جای اشاره به سایر مهارت‌های تکنیکی خاچیکیان از جمله در انتخاب لنز و زاویه‌ی دوربین و غیره خالی است.
با این‌همه تلاش نجوان برای تبیین جایگاه ساموئل خاچیکیان به عنوان یک کارگردان مهم و تاریخ‌ساز به زبان تصویر به بار نشسته و ساموئل خاچیکیان؛ یک گفت‌وگو را به یکی از مستندهای دیدنی سال‌های اخیر بدل کرده‌ است که فروتنانه به شمایل به جا مانده از او تعظیم و ادای دین می‌کند.


* زادروز فیلمساز فقید طبق دستخطی که در صفحه‌ی ادوین خاچیکیان به اشتراک گذاشته‌ شده ۱۴ اسفند ۱۳۰۲ است که البته در شناسنامه ۱۴ فروردین قید شده. در هر صورت تاریخ ۲۹ مهر مندرج در برخی منابع مجازی قطعاً اشتباه است.


پیوند به همین نوشته در پایگاه خبری، تحلیلی سینما سینما